نام رزمگاه کماندو ایران را اغلب ایرانیان برای یکبار هم که
شده شنیده اند . مرکز شبانه روزی خصوصی که در سالهای گذشته در زمینی که با سرمایه
بنیانگزار آن در جنگلهای سوادکوه مازندران تهیه شده بود هر سال و در دوره های
مختلف آموزش پذیرای جوانان در سرتاسر ایران بود . بعد از گذشت مدت کوتاهی پیچیدگی
ها و زیبایی دوره های اموزش رزمی ، سوارکاری ، رزم در جنگل و کوهستان ، مبارزه با
سلاح های سرد ، شنا و ... در میان جوانان و علاقمندان ورزشهای سخت و طاقت فرسا
انچنان بر سر زبان ها افتاد که در دوره های اموزش زمستان و تابستان شاهد حضور
تعداد فراوانی از هنرجویان در مرکز شبانه روزی رزمگاه کماندو ایران بودیم .
اما در
کنار این همه اتفاقات خوب نگاه های همراه با کینه و حسد بعضی ارگان های امنیتی و
نظامی متوجه این مرکز شد و با روال همیشگی این سازمان های خواستار همکاری مسئولان
و نیروهای این مرکز که حالا به چند هزار نفر نیز میرسیدند ، شدند . با مخالفت
بنیانگزار این هنر رزمی امدادی کاملا بومی جناب استاد عبدالحمید باقریان جمنانی با
خواسته های بی شرمانه وزارت اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه این نهادها با تمام توان
کمر به از بین بردن این نوآوری در ورزش های رزمی جهان نمودند . کارشکنی ها و سنگ
اندازیها ادامه پیدا نمود تا اوایل پاییز 87 که وزارت اطلاعات در یک عملیات گسترده
اقدام به بازداشت بنیانگزار و مربیان و مسئولان ارشد این تشکیلات نمود . اما این
پایان کینه توزیهای اینان نبود و پس از درگیریهایی که در تابستان 91 بین نیروهای
رزمگاه و ماموران نیروی انتظامی که مانع از ورود هوادارن رزمگاه به مرکز اموزش
شدند در پاییز 91 و در روزهای که دوره اموزش برگزار نمیشد و تنها تعداد انگشت
شماری از نیروهای کادر رزمگاه حضور داشتند با هماهنگی شورای عالی امنیت ملی و
بکارگیری از نیروهای یگان ویژه استانهای سمنان ، مازندران ، گلستان و گیلان که
تعدادشان به بیش از 2000 تن میرسید به رزمگاه کماندو ایران یورش برده شد و در
حالیکه به دستور مراجع قضایی هیچ رسانه ی اجازه بازتاب اخبار پیرامون رزمگاه را
نداشت ، نیروهای حاضر در رزمگاه بازداشت و ساختمانهای مرکز آموزش تخریب شدند .
مردم شهر زیراب اتفاقات پاییز 91 را بخوبی به یاد دارند که تا چند روز در همه
معابر ورود و خروج شهر ایست های بازرسی یگان وِیژه برقرار بود و هر کس که کوچکترین
ارتباطی با رزمگاه میداشت ، بازداشت و روانه زندان میشد . پس از این اتفاقات
پیگیریهای قضایی توسط مسئولان رزمگاه بشکل جدی صورت گرفت اما تمام این تلاشها بی
نتیجه ماند و حاکمیت برای قدرتنمایی بیشتر در زمستان 93 بار دیگر به این مرکز یورش
برد و مابقی ساختمانهای آموزش و اداری این مرکز با تجهیزات سنگین تخریب کامل و
تمام اسناد و مدارک و تجهیزات این مرکزدر سکوت کامل خبری مدعیان حقوق بشر سوزانده
شد و آب هم در دل کسی تکان نخورد . با تمام این تفاسیر و پس از گذشت چند سال از
اتفاقات فوق الذکر بار دیگر لکه ننگی دیگر بر دامان الوده و چرک آلود دستگاه قضای
کشور نقش بست . در ماههای گذشته که همچنان عبور و مرور افراد به زمین های رزمگاه
کماندو ایران ممنوع بوده و هرگونه امد و رفتی با برخورد ماموران نیروی انتظامی
مواجه میگشت ، افرادی شیاد که تحت پوشش مسئولان امنیتی شهرستان بودند اقدام به
دزدی اموال باقی مانده از ساختمانهای تخریب شده رزمگاه و قطع درختان و حصار کشی در
زمین های شخصی مجموعه رزمگاه کماندو ایران نمودند . این حرکت با اقدام قانونی
مسئول رزمگاه مواجه شد که با شکایت ایشان نیروی انتظامی اقدام به بازداشت دزدان
نمود اما از آنجایی که ایشان حمایت صاحب نفوذان را داشتند ، با تعهدی ساده بدون آنکه
دادرسی به داد شاکیان پرونده برسد ، آزاد گشتند . اما بار دیگر نیروهای رزمگاه پیگیرهای بیشتری را انجام دادند
و با تشکیل پرونده در دادگاه کیفری سوادکوه متخلفان و دزدان را پای میز دادگاه
کشاندند . در جلسه دادگاه شواهد و مدارک دال بر ارتکاب جرم از سوی متخلفان و دزدی
اموال رزمگاه و گزارش نیروی انتظامی به قاضی پرونده اقای محمد علی قبادی گل افشانی
ارائه گشت اما در کمال ناباوری قاضی حکم به تبرئه دزدان داده و پرونده را مختومه
اعلام کرد . به همین راحتی حق را ناحق نمودند و داد مظلوم را نادیده گرفتند . در
کشوری که از حاکم تا مجری حکم همه در فساد و سیاهی قوطه ورند انتظاری بیش از این
نمیتوان داشت ./
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر